محبــوبه عشــوریان | آموزش صنایع دستی

محبــوبه عشــوریان | آموزش صنایع دستی

وب سایت آموزشـی و اطلاع رسانـی دانشجویان و علاقه مندان صنایـع دستـی

نظرسنجی سایت

برای ساخت تار و سه تار کدام چوب مناسب می باشد؟

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 25
  • بازدید دیروز : 6
  • بازدید کل : 1536

درباره ما


به نام خالق زیبایی ها

طبق یکی از بیت های ترانه های ملی ( فولکلور) که همیشه پدر عزیزم زمزمه می کردن( روحشون قرین رحمت الهی)،( شهریور آرد انگور با خوشه های زیبا ) بله درست حدس زدین من متولد 23 شهریور 1361 هستم ...دهه شصتی ها را هم که همه داستانشون را بلدن در اضطراب و ترس و وحشت و سیاهی بزرگ شدیم اما همین آجرها باعث شد همیشه تلاش کنیم و دنبال راه حل باشیم و دنبال سپیدی ها بگردیم و خلاصه امیدوار و قوی و بالغ و جستجوگر و فعال بار اومدیم...

***

عرضم به خدمتتون که وقتی سوم راهنمایی بودم تصمیمم این بود که برم رشته تجربی و وقتی کارنامه اولویت رشته ها را به دست راست ام دادن، دیدم بله رشته ریاضی اولین اولویت هست و گفتم مهم نیست من میرم رشته تجربی ، خلاصه وارد اول دبیرستان شدیم و با ذوق درس زیست شناسی عمومی که توسط مدیر مدرسه سرکارخانم فاطمه میرزمانی( روح و جایگاه شون در بهشت) به زیبایی به طوری که قلب را با گچ رنگی پای تابلو میکشیدن و ما هم سرشار از ذوق و یادگیری، تدریس می کردند . در کلاس درس ریاضی هم درسم را می خوندم و روزی از روزها دبیر بزرگوارم جناب آقای تقی پور( انشالله هر جا هستند سالم و سلامت باشند) بنده را صدا زدن که بیام پای تابلو جهت حل تمرین( تقسیم چند جمله ایی بر چند جمله ایی) وقتی حل کردم یهو ایشون پا شدن و رفتن ته کلاس ایستادن و یه نگاهی به تابلو کردن و منم یکمی ترس برم داشت که ای وای دیدی غلط حل کردم...

***

یک دفعه شروع کردن به دست زدن و گفتن آفرین چه دست خط ریاضی نویسی خوبی داری چقدر مرتب و به جا نوشتی ... منا بگین اشک توی چشمانم حلقه زد و مثل همیشه قرمز شدم و اینجا بود که عشق عمق وجودم ( ریاضی جان جانا) جوانه زد...خلاصه سرتون را درد نیارم که ما رفتیم رشته ریاضی فیزیک و با علاقه خاص درس ها را می خوندیم و کیف میکردیم ودر جوار پدر که دیپلم ریاضی ولی شغل آزاد داشتن (همان طور که می دونید دیپلم دوران قدیم با لیسانس یا چه بسا مقاطع بالاترالان برابری می کند) قضیه های ریاضی را به زبان ساده تر و جالب تریاد گرفتم. در نهایت برای انتخاب رشته دانشگاهی هم سه رشته اول را ریاضی کاربردی زدم چون دیگه عشق تدریس ریاضی درمن با حمایت و راهنمایی تمامی دبیران بزرگوار و مهربانم شعله ور شده بود.

وارد دانشگاه شدیم رشته ریاضی کاربردی گرایش انفورماتیک ترم دوم دیدم عجب سختهههه و اساتید سختگیرررر خلاصه آتش عشقم کمی رو به افول رفت ولی پیش خودم گفتم ادامه میدم تا به خوبی تمام شود و دبیر شوم. لیسانسم را که گرفتم در دبیرستانی که خودم درس خوانده بودم مشغول تدریس در مقطع پیش دانشگاهی شدم دو ترم که تدریس کردم مدیر دلسوزم گفتن عشوریان پاشو برو ارشد شرکت کن منم گفتم وای سخته و بیاین بهش فکر نکنیم ، گفتن یه رشته مرتبط دیگه ارشد بخون خلاصه راضی شدم و یکمی کتابهای رشته مدیریت و حسابداری خوندم و حتی بعدأ گواهینامه پایان دوره حسابداری را هم اخذ کردم، بعد یه مدت دیدم نه این رشته ها من را راضی نمی کند و مجدد رفتم توی فکر ریاضی و کنکور دادم و ارشد ریاضی قبول شدم گرایش تحقیق در عملیات و عاشق گرایشم بودم و با ذوق تمام سختی های مسافت دور را به جان خریدم و ادامه دادم...

***

وقتی درس پایان نامه را اخذ کردم از محل کار(دبیرستان) یک ترم مرخصی گرفتم که به درس های خودم برسم و بعد که دفاع کردم مجدد برگردم ولی وقتی برگشتم مدیر دبیرستانمون گفتن که نه دیگه برو دانشگاه تدریس کن و منم دوباره تعجب کردم و اصرار و ایشونم گفتن نه فقط دانشگاه ...خلاصه وارد تدریس در دانشگاه شدیم و تا الان ریاضی تدریس می کنم در اکثر رشته ها و دانشگاه ها و در خدمت شما هستم...

وقتی در سال 88 از تهران در مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شدم و به اصفهان برگشتم گیج و گنگ و احساس خلاء داشتم ، یه روز بر حسب اتفاق از در یک موسسه هنری رد می شدم و وارد شدم ببینم کلاس های هنری چگونه هست بعد پیش مسئول آموزش رفتم و گفتم لطفآ اسم بنده را یه کلاس هنری بنویسید، گفتند کدام رشته ؟ گفتم نمی دونم ... یه دفعه سرشون را از برگه بلند کردن و گفتن هرکسی اینجا وارد میشه هدف خاص داره چون ما اساتید برگزیده داریم و باید مسیرتون را بدونید... گفتم باشه ممنون از راهنمایی و پاشدم که بیام یک دفعه گفتن میشه یکمی از خودتون بگین تا ببینم به چیا علاقه دارید ، بعد دیدن من کلآ اطلاعات زیادی از هنر و گرایشات اش نمی دانم و گفتن به خاطر اینکه روحیت عوض بشه یه استادی داریم که ایشون هم دانشگاه ریاضی خوندن و الان رشته چوب هستن یه ترم یا چند جلسه برو ببین خوشت میاد یا نه...

 

من وارد این رشته شدم و دیگه همانا و با تمام سختی ها و زیبایی ها شاگرد استاد عزیزو گرانقدرجناب آقای حمیدرضا فتحی زاده ( انشالله همیشه پایدار و مانا باشند) شدم وماندگارو ادامه دادم وترغیبم کردن که دوره ها و مدارک فنی حرفه ایی را هم اخذ کنم . در طی تدریس ریاضی در دانشگاه کارهای چوبی هم انجام دادم ودو نمایشگاه هم برگزار کردم و در همین حین چند هنرمرتبط هم یاد گرفتم و همه را تا مراحل بالا صرفآ جهت علاقه خودم ادامه دادم


دوستان و اساتید بهم پیشنهاد می دادن که ارشد هنر بخون و اینهمه سال هست ریاضی تدریس می کنی نیاز به تنوع داری و دانشگاه ها هم نیاز دارن ، بنده هم قبول کردم و کنکور دادم و خدا راه جدیدی واسم باز کرد و قبول شدم رشته پژوهش هنر گرایش چوب، خلاصه رشته زیبا را ادامه دادم و همکنون در کنار شما بزرگواران به تدریس دو عشق زیبای خودم ریاضی و هنر مشغولم...امیدوارم که بتونم این عشق ها را به شما عزیزانم هم منتقل کنم ودر درجه استادی و در اوج موفقیت تک تک شماها را ببینم و لذت ببرم...

این رسالت من هست که این عشق و نور و راهی که خدا بهم نشون داد ولذت حضور تمام کسانی که در این راه بهم صادقانه کمک کردن را با تک تک شما دوستان¸جان تقسیم کنم و به اشتراک بگذارم ...

دوستدار و همراه شما

محبوبه عشوریان

اصفهان-خیابان اشرفی اصفهانی-دانشگاه پیام نور-مرکز اصفهان

استاد دانشگاه، مدرس رسمی و مشاور صنایع دستی کشور

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما